براهیم چیت ساز، از بسیجیان سال های دفاع مقدس چنین روایت می کند:
«آقا «عزیز رودباری» با بیشتر از هفتاد سال سن و هشت تا اولاد، جبهه را رها نمی کرد. پسرش«شعبان» هم چهار تا بچه داشت و این دو پدر و پسر بسیجی اکثرا در جبهه ها،کنار هم بودند. شبی که در منطقه نعل اسبی «فاو» عملیات شد، «شعبان» -در بیست و هفت سالگی- به شهادت رسید و پیکرش برای تشییع به قزوین منتقل شد. فرمانده ما به آقا «عزیز» گفت برای تشییع پسرش به مرخصی برود، اما ایشان می گفت: «من احساس می کنم قرار است در این عملیات مزدم را بگیرم، دلم نیست بروم» اما با اصرار زیاد فرمانده و در حالی که نسبت به رفتنش کاملا بی میل بود، قبول کرد و مسافر قطار شد. هنوز قطار چند کیلومتری بیشتر به جلو نرفته بود که هواپیماهای عراقی خط آهن را بمباران کردند. تنها مسافر آن قطار که در جریان این بمباران شهید شد، آقا «عزیز» - در هفتاد و سه سالگی- بود که پیکرش به همراه پسرش تشییع و در گلزار شهدای قزوین به خاک سپرده شد.»
«عزیزالله رودباری» به تاریخ یکم فروردین 1292،در شهرستان رودبار متولد شد. او میوه و ترهبار فروشی بود با سوادی در حد خواندن و نوشتن. سال 1323 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و پنج دختر شد. روز بیست و چهارم اردیبهشت 1365،تنها دو هفته پس از شهادت پسرش، در بمباران هوایی «هفتتپه» بال در بال ملائک گشود.
«شعبان رودباری»، به تاریخ هفدهم بهمن 1338، در شهرستان قزوین به دنیا آمد. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و شغلش کارگری بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. او به تاریخ نهم اردیبهشت 1365، در منطقه ی عملیاتی«فاو» شربت شهادت نوشید. «شعبان» پدرِ سه پسر و یک دختر بود.
روحمان با یادشان شاد
طبقه بندی: شهدا